× از غروب خورشید که بگذریم،به طلوع حقیقت نزدیک می شویم و این نزدیکی،مارا تا نوری می برد که تاکنون هرگز به خاموشی نگراییده است.نوری که حقیقت را با همه زشتی و زیبایی هایش به ما نشان خواهد داد،و((دیوانه))یکی از همین حقایق است که زشت بودنش ،زیبایی ابدی اش رااز پیش چشمان ما ربوده است.به راستی که ((دیوانه نزدیک ترین شخص به خداست و دیوانگی،مرزی است بین انسان و خدا.)) اما افسوس که من دیوانه نیستم.

آدرس وبلاگ من

fact.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/iceberg

لیست دوستان

arad

hamid

sa╠╣aЯ Иaz

anna

ma3oud

arih

amir

mahmood

pj1 hamedi

meysam

سالار

parvaneh

marjan

mani

meysamمشاهده تمام دوستان

گروهای عضو شده

استقلالي ها

همه طرفداراي استقلال بيان تو

meysam مشاهده تمام گروهاي

فکر شما از شما وفکر من از من

همه ما نیاز مندیم و بی نیازی وجود ندارد مگر زندگی.همگان هدیه پذیریم نه هدیه دهنده،مگر زندگی.فکر شما از شما و فکر من از من.
فکر شما از شما درختی است محکم که ریشه های آن به خاک تقلید چنگ انداخته و شاخ و برگش به نیروی استمرار،و فکر من ابری است که برآسمان تکیه کرده و به صورت قطره ای فرود می آ ید،سپس به سوی دریا جاری و دوباره به صورت بخار به بالا صعود می کند.
فکر شما برجی است باوقارواستوار که از باران گزند نمی یلبد و طوفان آن را تکان نمی دهد ولی فکر من گیاه با طراوت و نرمی است که به هر طرف روی می گرداند و از این گردشش سرور و شادمانی می یابد.
فکرشما مذهبی قدیمی است که نه تغییر می دهد و نه تغییر می پذیرد ،و فکر من یک نوآوری است که هر صبح و شام آن را غربال میکنم و غربال می کند.
فکر شما از شما وفکر من از من
فکر شما،قوّی شما را به جان ضعیفتان می اندازد،و هوشیاران شما را بر سادگان چیره می سازد،و فکر من در سرزمین کشت و زرع می کند و با اعتماد به رستن بذر از زمین،بهره برداری می کند،تا خانه ای ازسنگ و گل بنا کنم و پیراهنی از پشم و کتان بدوزم.
فکر شما متکی بر مقام و ثروت است،وفکر من تکیه بر خویش دارد.فکرشما تلاشی است در پس شنیده ها و دویدنی در پی شهرت است و فکر من،شنیده ها و شهرت را به صورت دانه هایی از شن می سازد و بر کناره ابدیت می اندازد.
فکر شما کاخ هایی می سازد که اثاث آن از چوب تراش خورده صندل و پرده های فاخر آن از حریر زر بفت است،وفکر من روح و جسم راچنان پاکیزه می گرداند که بدون مکان هم بتوان سر برآن گذاشت.
فکرشما،شماراکارمندان نامدار می کند،وفکرمن مرا خدمتگذاری سودمن می پروراند.
فکرشماازشما و فکر من از من.
فکرشمافرهنگ قطور اجتماعی،دینی است و خواسته هایش فنی و سیاسی،وفکرمن از من ضروریات اولیه ی اندک و ساده است.
می گویی فکر شما:((زنی است زیبا و زشت کار،دانا و بدکاره و ماهری کودن))امّا فکر من می گوید:((هرزنی مادر هر مرد،خواهر هر مردودختر هر مرد است)).
فکر شما می گوید :((دزد،مجرم،قاتل،خبیث،مطرود)).امّا فکر من می گوید:((دزد دست پرورده محتکر است،مجرم ساخته ظالم،قاتل هم پیمان مقتول،خبیث میوه بدخویی و مطرود ،نتیجه شمشیر است)).
و فکر شما می گوید :((قوانین،محکمه ها،قضات،مجازات)).اگر قوانین را اعتباری باشد ،پس همه ما یا مخالفیم یا گردن می نهیم.واگر از ناحیه وحی باشد همگان در برابر آن یکسان هستیم.اگر فرمایگان را نکوهش کنند از ایشانند و مقدس نمایانی که دامن از افتادگان در گل و لای(گمراه شدگان)فرا کشند خود در گل و لای فرو رفته اند.امّا کسانی که به طهارتشان از لغزش و گمراهیافتخارمیکنند در واقع به مقام انسانیت افتخار می کنند و کسانی که عصمت آن(وحی)می نازند در واقع به بی نقص بودن اصل حیات افتخار می کنند.
فکر شما می گوید:((ماهر،هنرمند،استاد،نابغه،فیلسوف،پیشوا))امّا فکر من می گوید:((مهربان،عاشق،هم پیمان،صادق،درستکار،فداکاروشهید)).
فکرشمامی گوید:((یهودیت،برهمایی گری،بودایسم،مسیحیت و اسلام)).امّا فکر من می گوید:((دینی به جز یک دین خالص مطلق وجود ندارد که در مظاهرش تجلی کرده وای همواره ناب و خالص است،مسیرهایش انشعاب یافته امّا مثل جدایی انگشتان یا دست است)).
فکر شما می گوید :((کافر،مشرک،دهری،خارجی،زندیق))امّا فکر من می گوید:((حیران،سرگران،ناتوان،نابینا،ویتیم عقلی و روحی)).
فکرشما می گوید،((برخوردار،فقیر،بخشنده،گدا)).امّا فکر من می گوید:((همه ما نیازمندیم مگر زندگی،همه ما هدیه پذیریم مگر زندگی)).
فکر شما از شما و فکرمن از من.
فکر شما ملت ها را به سیاست،احزاب،همایش ها وقراردادها و پیمان ها فرا میخواند.امّا فکر من برای ملت ها کار را لازم می داند،کار در زمین دایر و بایر،کار در درّه یا در رنگرزی،کار در معدن و در بیشه،کار در کتابخانه و در چاپخانه.
فکر شما گمان می کند عظمت ملت ها به قهرمانان فاتح است و پیوسته از نمرود،بخت النصر،رامسس،اسکندر،قیصر،هانیبال و ناپلئون یاد میکند.امّا فکر من قهرمانان را کنفسیوس،لائوتسه،افلاطون،علی بن ابیطالب،غزالی،جلال الدین رومی،کپرنیک و پاستور به شمار می آورد.
فکر شما قدرت را در غلبه با لشکر ،توپخانه،ناوهای جنگی،زیر دریای ها،هواپیما ها،وگازهای سمّی می داند،امّا فکر من حتم دارد قدرتی جز حق وجود ندارد و اراده ای جز حقیقت نیست و هر چند هم دوران فاتحان قدرت و زور و ابزار و یراق جنگی به درازا بیانجامد،امّا آنها در نهایت مغلوبند.
درفکر شما تفاوت است میان عمل گرا و خیال گرا و عارف مادّی.
امّا بدان در فکر من زندگی را وحدتی است که دارای وزن،قیاس و جدول که با وزن و قیاس و جدول های شما منطبق نیست.چه بسا کسی چیزی را خیال بداند در حالی که عملی باشد و کسی چیزی را عملی بپندارد و حال آنکه از توهمات باشد.
فکر شما از شما و فکرمن از من.
شمارافکری است که در خرابه ها ،موزه ها،مومیایی ها وسنگ ها دنبال می شود و من فکرم را بر فراز ماه و آبشار ها پرواز می دهم.
شمارا فکری است که عظمتش نشستن بر تلی از جمجمه است و مرا فکری است که سرگشته و شیدای درّه های دور و گمنامم.
شما را فکری است که ناجوانمردانه آن را ستایش می کنید و باژرقصیدن،شادی خود را فراهم می آورید و فکر من این است که در دره های دور و ناشناخته در تأملات خود سرگردان است.
شما را فکر است که نوازندگان بر آن می دمند و شما را می رقصانند ولی فکر من التهاب جان کندن را بر نوازندگی شما می افکند زندان ها را بر رقاصخانه هایتان ترجیح می دهد.
شما را فکری است که همان فکر انس گرفتگان ،خوکردگان و تن پروران است.ولی فکر من این است که هر تضییع حقوق شده ای در زادگاهش و هر دور افتاده ای در میان مردمش و هر فراری ای در میان خانواده اش باشد.
فکر شما از شما وفکر من ازمن.

یکشنبه 12 دی 1389 - 10:31:06 PM